حنانه سادات مامان و باباحنانه سادات مامان و بابا، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 16 روز سن داره
سیدمرتضی مامان وباباسیدمرتضی مامان وبابا، تا این لحظه: 7 سال و 7 ماه و 1 روز سن داره
حورا ساداتحورا سادات، تا این لحظه: 3 سال و 6 ماه و 5 روز سن داره

حنای زندگی

شروع زمستان 98

1398/10/30 16:33
نویسنده : safa
72 بازدید
اشتراک گذاری


2 دی : عزیزای دلم که زندگیم فقط شده تلاش برای خوشحال بودن حالتون ولی گاهی تنهایی و خستگیم نمیزاره ولی سعی میکنم با حرف زدن باهاتون یه ذره کمک کنم به اوضاع خودم و شما

دخترک عروسکم که ازهر فرصتی استفاده میکنی برای خوندن و دلت میخواد همش برات بخونم کلمات ناآشنا را
حتی جلو جلو سرمشقای کتاب مدرسه ت رو مینویسی
شازده پسر که فعلا در قایم کردن موبایل موفق شدم ولی همش دوست داری طبقه پایین باشی و در رفت وآمد و بازی

گل پسرم آیکن ایتا رو دیدی میگی مامانمم تو موبایلش ایتا داره

۱۰ دی : دخترک شیرینم دیروز با اردوی مدرسه رفتین هایپراستار و امروز کیک پختین برای فردا
امشب هم میگی خداروشکر ما انگلیسی نیستیم چون انگلیسی خیبلی سخته نوشتنش

پسر کوچولوی شیرینم میگی چراغ خوابو روشن کن ضرر نداره من نمیترسم مامانا میترسن :- ))


وقتی میگم خاله جونا هم رفتن کربلا محمدجوادو نبردن چشماتو گرد میکنی میگی محمدجوادو جا گذاشتن شوخی میکنی

۱۴ دی : دخترک شیرینم میگی آقاجان چقدر زمان خوبی فوت کردن میگم چرا؛ میگی چون باشهید شدن رزمندهه یکی بود ما برا هردو زیاد عزاداری میکنیم

کلی خوشحال شدی که گفتم تشییع توی قم هم داریم

28 دی : جالبه بالاخره امروز خودت سه بار اعلام هردوو مدل دستشویی رفتن رو کردی امیدوارم مستدام باشه و صبح روز بعد روز از نو روزی از نو گریه برای دستشویی نرفتن نداشته باشی

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به حنای زندگی می باشد