آبان بی مهر هرساله
۵آبان: امروز خانوادگی با دایی جون رفتیم تهران کارگاه نجوم
سرکلاس نجوم خانم از همه پرسید چه کارگاه هایی تاحالا شرکت کردین حنا عسلی من جواب دادی کارگاه آشپزی :-))))
شازده پسرم که تمام وقت بازیگوشی میکردی بغل بابا و کلا بیرون کلاس بودین
8 آبان: معرفی میکنم خانم چرا و آقای چیه که این روزا فقططط مشغول چرا و چیه گفتن هستین عشقااا
۱۰ آبان: سیزده ماهگیت مبارک پسرم
امروز دورهمی جمع شدیم خونه دوست من و با بچه ها همبازی شدین
۱۲آبان: امروز خانوادگی رفتیم تهران همایش استادسلطانی من مشغول گوش کردن و شنا دوتاوروجک با بابا مشغول نقاشی و بازی
بعدش هم رفتیم پارک جوانمردان و نمایشگاه نطبوعات
۱۳آبان: شازده پسر دیگه تونستی از سرسره خودتو بکشونی بالا و بلند شی بایستی بالای سرسره! خدا خودش رحم کنه
بیست آبان یکسال پیش هم مثل امسالت که نبودی
۲۰آبان: امروز نه سالگی ازدواج ممان و باباست و بابا کربلا!
دخمل گلم میگی شما ازدواج کزدین و بچه دار شدین ☺️
۲۴آبان: پسر مامان عاشق عروسکای خواهر شدی و باهاشون خیلی سرگزم میکنی خودتو
۲۸آبان: گل پسر عاشق انارای دونه شده ای و با دستای کوچولوت دونه های انارو تند تند برمیداری میخوری