حنانه سادات مامان و باباحنانه سادات مامان و بابا، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 6 روز سن داره
سیدمرتضی مامان وباباسیدمرتضی مامان وبابا، تا این لحظه: 7 سال و 7 ماه و 22 روز سن داره
حورا ساداتحورا سادات، تا این لحظه: 3 سال و 6 ماه و 26 روز سن داره

حنای زندگی

خرداد 96

1396/3/30 15:31
نویسنده : safa
159 بازدید
اشتراک گذاری

1خرداد: شازده پسر هم امروز با کلی گریه و بی قراری تو مطب دکتر عمل ختنه شدی و دیگه خیالم ازین بابت راحت شد

خواهرجون هم با تب و سرماخوردگی امشب خونه مامانجون موند تا من تا صبح با گریه و درد با تو سر کنم که بخیر گذشت

3خرداد: دخترک ملوسم روز تولد زن دایی جون کلی هنرنمایی و وروجک بازی کردی

4خرداد: امروز آقا شیکمو از ظرف میوه موز انتخاب کردی و با کلی خواهش التماس که خودت میخوای بخوری همه رو گاز گاز زدی و نوش جان کردی

6خرداد: تو فرنی صبحانه پسرکم خرما و بادوم و کنجد هم میریزم تا دخملی خوشگلمم بخوره و لذت ببره

 امسال که مامانی تصمیم گرفته روزه بگیره خداروشکر صبحا تا ظهر هردوتون میخوابین ولی جوجه پسر بازم پیشدستی میکنه تو بیدار شدن

 امروز دکتر نتایج عکس رنگی مرتضی رو دید و اسکن و شربت آنتی بیوتیک سفالکسین 125 تجویز کرد

10خرداد: هشت ماهگی پسرکم مبارک همراه خواهرمهربون برات کاپ کیک تولدانه درست کردیم

امروز هم اسکن کلیه انجام دادی تا وضعیت بافت کلیه ت بررسی بشه :-(( خدای مهربونم کل نذرای عالمو انجام میدم ازت معجزه میخوام 

11خرداد: عروسک مامان بهم میگی مامان تو کوچیک بودی عاشق کارتون پرین بودی میگم بله؛ میگه من وقتی کوچیک بودم عاااشق آنشرلی بودم :- *

۱۴خرداد: تلاشهای سینه خیزانه پسر مموش برای رسیدن به وسایل جلی چشمش روز به روز بیشتر میشه حالت چهاردست وپا میگیره ولی درجا حرکت میکنه فقط

۲۴خرداد: عروسک امروز میپرسی مامان چرا آب میخورم بگم سلام بر حسین شهید گفتم چون تشنه شهید شدن جواب میدی خوب من براشون یه لیوان در دار درست میکنم میدم به خدا بعدشم به مردمی که امام حسینو دیدن میدم تا برسونن به امام حسین 

25خرداد: دخترک ملوسم خودتو جای شخصیت های دختر کارتونی میزاری و بازی میکنی و میگی من مثلا السا و پرین و .. به منم نقشای آنا یا مادر پرین رو میدی 😊)) 
پسرک وروجک سینه خیز کنان و غلطان خودتو به همه جا میرسونی و این دیگه خیلی خطری شده

26خرداد: داداشی وقتی میخواد اسم خواهرو صدا میزنی نه نانا و حتی نانانه  و خیلی مبهم حنانه هم میگی 😊)

۲۷خرداد: چهار ودست پا هم یاد گرفتی پسر فرز مامان و خدا واقعا رحم کنه به شیطنت بازیات
خواهری خوشگل وقتی میخوای داداشی سراغ غذا خوردنت نیاد میگی مامان کنترلش کن :-))

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به حنای زندگی می باشد