چهل ماهگی حنای من
4آذر: عشق و علاقه جوجه ها به هم دوطرفه شده مرتضی هم کلی از شنیدن صدا و دیدن خواهرجون حنانه به ذوق میاد و میخنده
10آذر: گل پسر مامان امروز دو ماهه شدی برای بار اول سه تایی بردمت حرم همراه خواهرجون گل
13آذر: امروز بخاطر تعطیلات با تاخیر واکسن دوماهگی شازده پسر رو زدیم با وزن 7کیلو و قد 61.5 و اندازه دورسر هم 41.5 بود.
14آذر: دخمل نفس مامان صبح تا شب مشغول بازی و رنگ آمیزی و سرگرم کردن خودتی، هرروز یه اسمی برای خودت انتخاب میکنی مثل سَدا، هِلا، ثنا :-))) به همه هم یه نقش میدی.. من هم اگه مرتضی جوجه بخوابه البته خواهرجونش بذاره که بخوابه، میام و باهات بازی و نقاشی میکشم.
26آذر: چهل ماهگیت مبارک گل من
27آذر: عشق بانوی مامان سه سال و سه ماه و سه هفته و سه روز از عمر شیرینت گذشت :-*
28 آذر: پسر جوجه مامان که هرروز با خنده و سرحال از خواب بیدار میشی و منتظری باهات حرف بزنیم تا شروع کنی به بلبل زیونی مخصوصا با خواهرجون
از امروز روبروی شبکه پویا نشستی توی کریر تا منم به کارام برسم
دختر قشنگم توی اتاق جدیدت مشغول بازی میشی اما دوست داری منم همش بیام کنارت تا تنها نباشی