حنانه سادات مامان و باباحنانه سادات مامان و بابا، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 25 روز سن داره
سیدمرتضی مامان وباباسیدمرتضی مامان وبابا، تا این لحظه: 7 سال و 7 ماه و 10 روز سن داره
حورا ساداتحورا سادات، تا این لحظه: 3 سال و 6 ماه و 14 روز سن داره

حنای زندگی

فروردین 94

1394/1/31 20:05
نویسنده : safa
95 بازدید
اشتراک گذاری

روزانه ۱۹

۱فروردین:خونه مامانجون مشهد دورهمی با همه خاله جونا سبزی پلو ماهی خوردی شعر خدا منو نندازی یاد گرفتی جیگرررر

۶فروردین: امروز برای اولین بار دستت سوخت با اتوی مو الهی بمیرم که کلی ضجه زدی دستت تاول زد و تازه بعد از کلی با پماد سوختگی آروم گرفتی

۷فروردین: قربونت بشم که وسط خوابت یهویی یه نفرو صدا میزنی یهو میگی عمووو

۹فروردین: آی مامان آی مامان گفتنت دل همه رو برده به شدت علاقه داری لیوانای چای رو خالی کنی توی همدیگه با قاشق چای بخوری :-))

۱۴فروردین:شبا دست تو دست عروسکت خوابت میبره روزام با یاد و صدا زدن عروسک تو خواب بیدار میشی :-)

۱۶فرودین:باهوش نابغه من دعای فرج و سوره توحیدو تیکه تیکه برات میخونیم و تو ادامه ش رو میگی

۱۷فروردین:وقتی ادات رو درمیاری یهو برمیگردی میگی مودب باش :-)))

۲۴فرودین: بهت میگم ماشالا زود جواب میدی عروس بشی ایشالا هر گلی رو که بو میکنی میگی خوشبوعه

۲۵فروردین: وقتی از شلوار پلنگی که جدید پوشیدم خوشت اومد زودی گرفتیش تو بغلت گفتی خوشگله :-))

۳۰فروردین:یهو اومدی جلوی من گفتی اومدم بلافاصله به خودت جواب دادی خوش امدی :-)) عاشق کباب کوبیده ای این روزا با این دیالوگای بداهه گوییت دل میبری

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به حنای زندگی می باشد