تابستون اومد

۱تیر: اولین روز تابستون امروز با دوستای دوران مدرسه مامان و نی نی هاشون رفتیم بوستان و ارگ سالاریه! خیلی خوب بود!
۳تیر:امروز از سبزی جعفری باغچه بابایی جون توی سوپت ریختم!
۴تیر:یادگاری خودکار به دست میگیری و باز و بسته ش میکنی و امروز بردیش به سمتر۵کاغذ که مثلا ادای منو دربیاری بنویسی!
واااای امروز بابا یه مروارید خوشگل تو دهنت کشف کرد اونم دندون سومی بالا سمت راست!!! مبارکه فسقل
بابا بهت عیدی داد،همینطور مامانی
(شاید گریه ناگهانی سحرگاهیت برای همین بوده!!)
۶تیر:امشب بابا به بدنت تو حموم سدر زد تا پشه ها دیگه اذیتت نکنن
۷تیر:یهو سحری پاشدی همراه ما سر سفره اولین سحر در آخرین روزشعبان
۸تیر:اولین ماه رمضانت مبارک! شله زرد و شلیل نوبرانه های امروزت بودن! :-))
۹تیر:رفتیم افطار خونه دایی جون من تهران و تو کلی شاد بودی!
۱۰تیر:امروز صدای بوسیدن من رو تقلید کردی
وقتی با نه گفتن بهت اجازه یک کاری نمیدم اول گوش میدی و بعد با هه هه کردن مثلا میخوای مخالفت کنی!
دوست داری بری لای مبلا ولی جا نمیشی فسقلی
۱۱تیر:امروز بخاطر وروجک بازیت با صورت از رو تختمون افتادی (شد دوبار) و بعد از خواب دوبار استفراغ کردی!!
مروارید دومت دندون پایینی چپت نیش زد :-*
وای این دندون پایین سومی بوده! دوتا دندون کناری بالات زودتر دراومدن ومپایر من:-))
الانم وسط هال بورس به دست روی پاهات به عرض شونه باز کردی و واستادی
۱۳تیر:صبح توی خواب یه فریاد کشیدی و خودت از ترس گریه کردی بیدارشدی:-)
۱۶تیر:عاشق غذای شیرینی اینو وقتی حلیم افطاری مامانی رو خوردی فهمیدم
یادگرفتی سرتو میذاری رو سینه ام چند لحظه آروم میشی بعد میری سراغ بازیت :-* 
صورت عروسکات رو میچسبونی به صورتت و ناز میاری عروسک من:-)
امشب خودت لیوان آب رو نگهداشتی و آب خوردی :-)