پایان بهار
۱۹خرداد: امروز برای اولین بار کنارمبل خودت رو پاهات چندثانیه ایستادی :-*
۲۰خردا :خودت از پله های اتاق مامانی داری میری بالا!!!
۲۳خراد: امروز نیمه شعبان رفتیم تهران و تو برای اولین بار رفتی خونه پدربزرگت در آستانه ده ماهگی(هیچکس از هم جز پذربزرگت نبود)!!!
۲۴خرداد:برای خودت دور خونه میچرخی و با هرچی جلو راهت بیاد بازی میکنی عسل؛ صبح تو آشپزخونه بودم یهو دیدم نیستی! دنبالت اومدم دیدم جلو در راهرو داری بازی میکنی
۲۵خرداد: تازه یاد گرفتی دستت رو میکنی تو لیوان آب، خوشت میاد دستت خیس میشه بعد به من نگاه میکنی و میخندی!:-)
۲۶خرداد:امروز ده ماهه شدی
یه تیکه کیک بزرگ برات گذاشتم بعد از کلی تعجب و خندیدن به مرن از این اتفاق هیجان انگیز برداشتی و ذره ذره خوردیش!
۲۷خرداد: حنا! هنوز هم از صدای آهنگ ماشین شهرداری از خواب بیدار میشی!!
۲۸خرداد:امروز انبه رو نوبر کردی فسقل!!
۳۱خردا:امروز رفتیم چکاپ دکتر باهر بهت یه شکلات داد! وزنت ۹کیلو شده
پشه ها نیش زدنت کلی کرم و شامپو و لوسیون بهت داد:-*">روزانه۲