خردادیه
2خرداد93:امروز رفتیم بیدهند همراه پدربزرگ و مادربزرگت، هوا فوق العاده خنک و بارونی بود
4خرداد: از نیمه شب امروز چهار دست وپا رفتن رو یاد گرفتی جوجه من
۶خرداد: یاد گرفتی از آشپزخونه مامانی بری بالا
امروز خیلی از جاهای ناشناخته خونه رو کشف کردی:-) همش دوست داری فرشارو بدی بالا و زیرشو نگاه کنی:-)
۸خرداد: مغز خیار و خیلی دوست داری بخوری. صدای سیروان خسروی هم برات خیلی جلب توجه میکنه!:-))
۹خرداد: رایتل هم از تبلیغات خوشبخته که تو محوش میشی :-))
۱۰خرداد:امشب دوتایی باهم رفتیم حرم شب عیدی
صدای قران و اذان و شعر برات خیلی جالبه و همراهشون میخونی
وقتی چیزی جلوی دیدت نیست سرت رو کج میکنی تا بتونی ببینیش
۱۱خرداد:امروز خودت اتفاقی تونستی از تخت بیای پایین
کلا دختر غرغرو شدی نمیدونم بخاطر گرماست یا چی
۱۲خرداد: توی جشن امروز کلی جیغ و شادی کردی و همه رو به فیض رسوندی:-))
۱۳خرداد: همچین بادقت به صحبتای حاجی مرادی گوش میدی وروجک انگار قصد ازدواج داره:-))
۱۶خرداد: امروز تو بیدهند با پدیده کفشدوزک اشنا شدی
۱۷خرداد: از صبح ورد زبونت بابا بابا شده :-)
انگور یاقوتی خوشمزه رو نوبر کردی
۱۸خرداد: صبح از خواب پاشدی دست دستی میکنی به منم نگاه میکنی که دست دست بزنم
امروز برای اولین بار ناهار ماهی خوردی
یاد گرفتی رو زانوهات بلند بشی :-)
همش گردنتو کج میکنی و ناز میاری با اون لبخند خوشگلت
امشب ماست و مربای بالنگ خوردی :-):-)