27مهر: رفتیم دانشگاه دایی جون و خاله جون اراک و قم 28 مهر: امروز اولین واکشنت به عروسک موزیکال محشر بود! وقتی میاوردم جلو صورتت از خنده غش میکردی و حرف میزدی
16 مهر: امشب برای بار اول راحت خوابیدب خداروشکر بدون گریه و زاری 20 مهر: امروز از صبح کلی به مامان و بابا خنده تحویل دادی و شب هم بدون ناراحتی لالا کردی 21مهر: عاشق موبایل قرمزم شدی و بهش میخندی 25 مهر: یک روز زودتر از موعد واکسن دوماهگیت رو زدی جیگر و دلم کباب شد وزنت هم 5500 گرم و قدت 58 سانتی متر و درو سر هم 38 شد عسل سادات مامان ...
امروز شنبه هم رفتیم پیش دکتر باهر برای ادامه درمان زردیت و گرفتگی بینی و دل پیچه... خداروشکر خوب شدی و باید قطره ویتامینت رو شروع کنی + یک قرص برای هضم بهتر شیر جوجه مامان وزنت 4500 گرم شده! ...
پنجمین سالگرد عقدمون (تولد امام رضا) مصادف شده با یک ماهگی فرشته زندگیمون امروز کاملا یه روز متفاوت داشتی داری بزرگ میشی جوجه من دوبار زندگیمونو خیس کردی و کلی استفراغ قربونت بره مامانی ملوسکم ...